ای مرغ سحر! چو این شب تاربگذاشت ز سر، سیاه‌کاری وز نفحه روح‌بخش اسحاررفت از سر خفتگان خماریبگشود گره ز زلف زرتارمحبوبه نیلگون عمارییزدان به کمال شد پدیدارو اهریمن زشت‌خو حصارییادآر ز شمع مرده، یادآر

Your Comment Comment Head Icon

Login