صبح که بلرزددر گوش ها و جامه‌دانی کهنهمن پُُر خواهم بوداز چشم‌های خواب آلودو خواهم دانستبا اولين گامماه را با خود دشمن کنمبا درختی که خواب‌ها ديد و کسش تعبير نکردبه دريايی که ساعتی از شبدندان افعی‌ستصبح خواهد مرددر گوش‌ها و جامه‌دانی کهنه

Your Comment Comment Head Icon

Login