در بعضی از فرهنگ ها فرهنگ دانستنی هست که از "دانستنی ها"هستند و واژگان و عباراتش هر کدام یک فرهنگستان است.فرهنگ پارسی ما نیز از این قاعده است.مثلا شیر واژه ای ست در سه شکل پرکاربرد.1.شیر(دوغ،تازه)2.شیر(لوله آب)3.شیر(حیوانی در جنگل)اینجا یک جمله ایهامی ابهامی را با این واژه رفع ابهام میکنیم."شیرها بسته اند"با مورد 1 در این جمله این اظهارنظر ظهور است.شیر اینجا تازه های از گاو و گوسفند هستند که ماست شده اند پس وقتی تازه ها ماست شدند بلاصطلاح میگویند شیرهابسته اند.رفع ابهام در بعضی از فرهنگ های بومی بدین گونه است که به تازه نمیگویند شیر به دوغ میگویند شیر.بستن شیرآب بابت اسراف بستن شیرجنگل بابت ترس.اینجا امر و دستور از جنگل به جامعه آورده میشوداینجا اگر جامعه جنگل باشد شیرش قانون است پس اگر شیرآب را باز نگه بدارید بابت اسراف دست قانون که شیر جامعه است باز نگه داشته میشود پس ترس همان است و شیر همین.پس میترشید و میترسید چون دروغید نه شیر و نه ترس بلکه ترسیده اید و ترشیده اید. /m¤

Your Comment Comment Head Icon

Login